« احزاب سياسي» يا چند دسته هوسمندان

ساخت وبلاگ

گفته ايم: نيكيها بايد از شهرها آغاز گردد. ما براي نيك شدن نيازمند تغييرات در همة رشته هاي زندگي مي باشيم : بايد انديشه ها ديگر گردد ، حقايق زندگي روشن شود ، اين باورها و پندارهاي پوچ و پراكنده كه مغزها را آكنده از ميان برود. قانونها عوض شود. خويهاي ستوده رواج يابد ـ صدگونه تغييرات روي دهد و يكي از آنها نيز اصلاح حال روستاييان باشد.

 

اينست راه نيك گرديدن توده. نه آنكه كساني همه چيز را فراموش كنند ، و حتي باستقلال كشور كه اساس همة نيكيهاست پشت پا زنند ، و يگانه شاهكارشان شورانيدن روستاييان و برانگيزانيدن آقايوفها و مانندگان آنها باشد. چنين رفتاري جز از روي هوس و ناداني نتواند بود. چنين كساني جز درپي خودنمايي نمي باشند.

 

ما از جناب استاندار گله منديم كه باينان نام « احزاب سياسي» ميدهند. اين نام بچنان كساني چه سزاست؟!.. كدام حزب؟!.. كدام سياست؟!.. مگر همينكه كساني چند تني دور هم نشستند و يك نامي بروي خود گزاردند و چند جمله اي را بنام مرامنامه بهم بافتند حزب مي باشند؟!. مگر همينكه چند روزي فرصت يافته بخودنمايي بدخواهانه پرداختند « سياسي» شمرده گردند؟!..

 

من نميخواهم در اينجا از آن دسته ها كه در همه جا فراوانند سخن رانم. در فرصت ديگر ، از اين زمينه گفتگوي بسيار خواهيم كرد. در اينجا دو نكته را يادآوري مينمايم :

 

نخست : اين كسان ديروز در كجا بودند؟!.. پس چرا نمي كوشيدند؟!.. پس چرا انديشة چاره نميكردند؟!. كسيكه علاقه بتوده يا كشور يا بيك مسلكي دارد هيچگاه بيكار ننشيند و هر زمان باقتضاي آن راهي پيدا كرده بكوشد. اينها ديروز در زمان رضاشاه كجا بودند؟!.. چه كوششي ميكردند؟!.. آيا جز از آنست كه بخاموشي گراييده با صد بيپروايي درپي كارهاي شخصي خود بودند؟!.

 

آيا اين دليل بيحسي و بيدردي آنان نيست؟!.. آيا اين نميرساند كه اين جنب و جوشهايي كه امروز مي نمايند تنها براي خودنمايي و يا از روي شيادي و بدنهاديست؟!.. آيا نميرساند كه اگر بار ديگر يك شاهي پيدا شد همگي بخاموشي خواهند گراييد و همچون موشاني كه سر گربه اي را ببينند و يا آواز پايي بشنوند هر يكي بسوراخ ديگري خواهند خزيد؟!..

 

آيا چنين كسان بي عزم و اراده اي را « احزاب سياسي» تواند ناميد؟!.. اينان كجا و چنين نامي كجا ؟!..

 

دوم : اينان كارهاشان جز تقليدهاي خنك و بيجايي از حزبهاي اروپايي نيست. چون در اروپا بسياري از حزبها را كارگران پديد آورده اند و آنان گاهي « گرو» [Grève = اعتصاب] ميكنند اينان در ايران هم تنها چيزيكه بخاطرشان ميرسد آنست كه يك اعتصابي يا گروي پديد آورده يك تقليدي از حزبهاي اروپا نمايش دهند.

 

اينان نميدانند كه هرتوده اي گرفتاريهايش چيز ديگر است و در هر كشوري بايد از روي مقتضيات آنجا بكوششهايي پرداخت. در اروپا يكي از گرفتاريهاي بزرگ داستان كارگر و كارخانه دار است در حاليكه ما در ايران آنرا هيچ نداريم. ما در ايران بجاي آن ، گرفتاريهاي پراكندگي انديشه و رواج پندارها و پستي خويها و مانند اينها را داريم كه بايد از راهش چاره كنيم.

 

ولي آنان از ناداني مي كوشند كه در ايران گام بگام حزبهاي اروپا راه روند و چون در اينجا كارخانه هاي بزرگي كه هر يكي داراي هزارها كارگر باشد نيست ناگزير مي چسبند بنانوايي ها و مانند آنها و براي آنكه مسمايي بعمل آورند آنانرا به اعتصاب وا ميدارند. اين نمونة ديگري از كوتاهي انديشه هاي ايشانست.

 

در ده و چند سال پيش كه تازه نام هيتلر پيشواي آلمان بايران ميرسيد كساني در اينجا بانديشه افتاده ميخواستند يك حزبي از روي ناسيونال سوسياليست پديد آورند و چون ميخواسته اند از هر باره تقليد بآنان نمايند گفتگو از بيرون كردن يهوديها بميان آورده اند. يكي هم ميگفته در ايران يهودي بسيار نيست ، ما بايد بجاي آنها سيدها را بيرون كنيم. اينست نمونة فهم و انديشة اين كودكان هوسباز چهل ساله. بچنين كساني و بدسته بنديهاي آنان نام « احزاب سياسي» نتوان داد. اينان جز هوسمنداني نيستند كه بيخردانه با آزادي و استقلال كشور بازي ميكنند.

(پرچم روزانه شمارة 49 پنجشنبه 28 اسفند ماه 1320)

احمد كسروي...
ما را در سایت احمد كسروي دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : رضا فرهيزش kasravi بازدید : 132 تاريخ : دوشنبه 29 آبان 1391 ساعت: 18:42